بسم الله الرحمن الرحیم
«بعضى از تصورات و سنتهاى غلط در مورد ازدواج وجود دارد که اینها
دستوپاگیر است، مانع از رواج ازدواج جوانها است؛ این سنتها را باید
عملاً نقض کرد. شما که جوانید، مطالبهگرید، پرنشاطید، پیشنهادکنندهى
نقض خیلى از عادتها و سنتها هستید، به نظر من این سنتهاى
غلطى را هم که در زمینهى ازدواج وجود دارد،بایستى شماها نقض کنید.»
دیدار دانشجویی ماه رمضان 94
جدول و متن زیر به هشت مورد از این سنتهای غلط که مورد تصریح
رهبر انقلاب اسلامی قرار گرفته، میپردازد:
مقام معظم رهبری: ازدواج آسان را تبلیغ کنید
۱. مهریه سنگین
کسانی که مهریهی بالا برای خانمشان قرار میدهند، به جامعه ضرر
میزنند. خیلی از دخترها توی خانه میمانند، خیلی از پسرها بیزن
میمانند، بهخاطر اینکه این چیزها وقتی در جامعه رسم شد، سنت و
عادت شد، به جای «مَهرُ السّنّة»، به جای اینکه مهر پیغمبر
(صلیاللهعلیهوآله) سنت باشد، وقتی مهر جاهلی سنت شد، اوضاع،
اوضاع جاهلی خواهد شد.
خطبهی عقد ۱۳۷۷/۸/۱۱ مهریهی سنگین مال دوران جاهلیت است. پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآله)
آن را منسوخ کرد. پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) از یک خانوادهی اعیانی است.
خانوادهی پیغمبر (صلیاللهعلیهوآله)، تقریباً اعیانیترین خانوادهی قریش
بودند. خود ایشان هم که رئیس و رهبر این جامعه است. چه اشکالی
داشت دختر به آن خوبی که بهترین دختران عالم است و خدای متعال او را
«سیدة النّساء العالمین» قرار داد «مِن الاَوّلینَ و الآخِرین»، با بهترین
پسرهای عالم که مولای متقیان است میخواهند ازدواج کنند، مهریهی
ایشان زیاد باشد؟ چرا ایشان آمدند و این مهریهی کم را قرار دادند که
اسمش «مَهرُ السُّنَّة» است.
خطبهی عقد ۱۳۷۴/۲/۲۸ مهریه هر چه کمتر باشد، به طبیعت ازدواج نزدیکتر است، چون طبیعت
ازدواج معامله که نیست، خرید و فروش که نیست، اجاره دادن که نیست،
زندگی دو انسان است. این ارتباطی به مسائل مالی ندارد. ولی شارع
مقدس یک مهریهای را معین کرده که باید یک چیزی باشد. اما نباید سنگین
باشد. بایستی عادی باشد جوری باشد که همه بتوانند انجام دهند.
خطبهی عقد ۱۳۷۴/۵/۱۸ بعضی خیال میکنند مهریهی سنگین به حفظ پیوند زناشویی کمک
میکند. این خطاست. اشتباه است. اگر خدای ناکرده این زن و شوهر
نااهل باشند، مهریهی سنگین هیچ معجزهای نمیتواند بکند.
خطبهی عقد ۱۳۷۵/۵/۱۱ بعضی از خانوادههای طرف عروس میگویند که ما مهریهی آنقدر بالا
نمیخواهیم ولی خانوادهی داماد برای پز دادن و تفاخر میگویند نه
نمیشود! چند میلیون یا فلانقدر. خب اینها همه دوری از اسلام است.
هیچ کس با مهریهی بالا خوشبخت نشد. اینهایی که خیال میکنند اگر
مهریه نباشد ازدواج دخترشان متزلزل خواهد شد، اینها اشتباه میکنند.
ازدواج اگر چنانچه با محبت بود، با وضعیت درست بود، بیمهریه هم
متزلزل نمیشود. ولی اگر چنانچه بر مبنای خباثت و زرنگی و کلاهبرداری
و فریب و این چیزها بود، مهریه هر چقدر هم که زیاد باشد، مرد بدجنس
زورگو، کاری خواهد کرد که بتواند از زیر بار این مهریه هم فرار کند.
خطبهی عقد ۱۳۷۵/۹/۴ من از مردم سراسر کشور خواهش میکنم که آن قدر مهریهها را زیاد
نکنند. این سنت جاهلی است. این کاری است که خدا و رسول
(صلیاللهعلیهوآله) در این زمان بخصوص، از آن راضی نیستند. نمیگوییم
حرام است. نمیگوییم ازدواج باطل است. اما خلاف سنت پیامبر
(صلیاللهعلیهوآله) و اولاد ایشان و ائمهی هدی (علیهمالسلام) و بزرگان
اسلام است. خلاف روش اینهاست و بهخصوص در زمان ما که کشور
احتیاج دارد به اینکه همهی کارهای صحیح، آسان شود، هیچ مصلحت
نیست که بعضی ازدواجها را اینطور مشکل کنند.
خطبهی عقد ۱۳۷۳/۹/۲ ۲. جهیزیه سنگین
من گمان میکنم اینکه در جهیزیهی حضرت زهرا (علیهاالسلام) این قدر
سادگی رعایت شد... این حد را حفظ کردند. این یک جنبهی نمادین داشت.
برای اینکه بین مردم مبنا و پایهای باشد برای عمل به آن، تا دچار این
مشکلاتی که بر اثر زیادهرویها پیش میآید، نشوند.
خطبهی عقد ۱۳۷۷/۴/۱۸ بعضی از خانوادههای عروس، خودشان را اذیت میکنند و به زحمت
میاندازند و اگر پول هم ندارند به زحمت پول تهیه میکنند. اگر پول دارند
خرج زیادی میکنند، برای اینکه یک جهیزیهی مفصل پر زرق و برقی را
مثلاً در اختیار دخترشان بگذارند.
خطبهی عقد ۱۳۷۷/۱۲/۲۸ جهیزیهی زیاد، هیچ دختری را خوشبخت نمیکند و هیچ خانوادهای را به
آن آرامش و سکون و اعتماد لازم نمیرساند. اینها زوایای زندگی است.
فضولِ زندگی است و جز دردسر و اسباب زحمت و اسباب مشکل فایدهای
ندارد.
خطبهی عقد ۱۳۷۵/۹/۱۸ مبادا بروید پول قرض کنید، جهیزیه درست کنید. مبادا خودتان را به زحمت
بیندازید. مبادا خانوادهتان را به زحمت بیندازید. مبادا خیال کنید که دخترتان
اگر جهیزیهاش کمتر از دختر همسایه و قوم و خویش بود، این
سرشکستگی است.
خطبهی عقد ۱۳۸۱/۳/۲۹ بعضیها سعی میکنند که برای جهیزیه بزنند روی دست همهی قوم و
خویشها و همسایهها و دوست و آشناها که این هم غلط است... باید
نگاه کنید ببینید که چه چیزی درست است، چه چیزی حق است آن را
انجام بدهید. چه چیزی حق است؟ یک خانوادهی دو نفره یک وسایلی لازم
دارند که یک زندگی سادهای داشته باشند.
خطبهی عقد ۱۳۷۹/۸/۳ انواع و اقسام ریخت و پاشها، زیادهرویها، کارهای غلط، جهیزیههای
سنگین. همهجور چیزی را حتماً باید بخرند، بیاورند توی جهیزیه بگذارند، که
اقلّاً یک چیز بیشتر از آن دختر خالهاش، یا نمیدانم خواهرش، یا آن
همسایهشان یا آن همکلاسیشان داشته باشد. اینها از آن غلطهای
بسیار موذی و آزاردهنده است، برای خود انسان و برای مردم. خیلی از
دخترها نمیتوانند به خانهی بخت بروند، خیلی از پسرها نمیتوانند ازدواج
کنند، به خاطر همین چیزها. به خاطر همین گرفتاریها. اگر ازدواج آسان
بود، اگر مردم آنقدر سختگیری نکرده بودند، بعضیها اگر مهریهشان
سنگین نبود، اگر این جهیزیههای جاهلانه نبود و پدر و مادرها به خیال
خودشان برای اینکه مبادا دل دخترشان بشکند، خودشان را به آب و آتش
نمیزدند، این گرفتاریها برای خیلی از خانوادهها پیش نمیآمد.
خطبهی عقد ۱۳۷۲/۱۰/۲۶ از اول، بعضیها همهی ریز و درشت و لازم و غیر لازم را برای دخترشان
به عنوان جهیزیه فراهم میکنند که مبادا از دختر فلانی، از نمیدانم دختر
عمویش، یا از خواهرش یا از جاریش مثلاً کمتر باشد. اینها درست نیست.
این کارها غلط است. اسباب زحمت شماست. آن هم زحمتی که هیچ
اجری پیش خدا ندارد، مایهی تشکر هم نمیشود.
خطبهی عقد ۱۳۷۸/۹/۲ نگذارید جهیزیهها را سنگین کنند. دخترها نگذارند. عروسها شما نگذارید.
پدر و مادرها هم اگر میخواهند، شما نگذارید.
خطبهی عقد ۱۳۷۳/۹/۲۳ مادرهای عروسها در تهیهی جهیزیه دست نگه دارند، خیلی افراط و
اسراف نکنند. نگویند حالا مثلاً دخترمان است، دلش میشکند. نه. دخترها
خوبند. دخترها نمیخواهند. ما بیخود نباید دل آنها را بکشانیم به این
سمت که هر چیز قشنگ و لوکس و... حتماً باید برایش تهیه شود.
خطبهی عقد ۱۳۷۹/۱۱/۱۶ ۳. تجملات زیاد
تجملات برای یک جامعه، مضر و بد است. آن کسانی که با تجملات
مخالفت میکنند، معنایش این نیست که از لذتها و خوشیهایش
بیاطلاعند، نه! آن را کاری مضر برای جامعه میدانند. مثل یک دارو یا
خوراکی مضر. با تجملات زیادی، جامعه زیان میکند. البته در حد معقول و
متداول ایرادی ندارد. اما وقتی که همینطور مرتب پای رقابت و مسابقه به
میان آمد، اصلاً از حد خودش تجاوز میکند و به جاهای دیگر میرود.
خطبهی عقد ۱۳۷۰/۴/۲۰ مگر کسانی که با تجمل عروس و داماد میشوند خوشبختترند؟ چه
کسی میتواند چنین چیزی را ادعا کند؟ این کارها جز اینکه یک عده جوان
را، یک عده دختر را حسرت به دل کند و زندگی را بر اینها تلخ نماید، اگر
نتوانستند آنجور آنها هم عروسی بگیرند تا ابد حسرت به دل بمانند یا
اصلاً نتوانند عروسی بگیرند. چیز دیگری نیست... تا آمدند دخترش را
بگیرند، چون دستش خالی است، این دختر بماند توی خانه. این پسر
دانشجو یا کارگر یا کاسب ضعیف، همینطور غیر متأهل بماند.
خطبهی عقد ۱۳۷۳/۹/۲۳ ۴. اسراف
برخی، اسراف میکنند. میریزند و میپاشند. در این روزگار که فقرایی
در جامعه هستند، کسانی هستند که اولیّات زندگی هم درست در
اختیارشان نیست، این کارها اسراف است، زیادی است، بیخود است.
هر کس بکند خلاف است.
خطبهی عقد ۱۳۷۲/۶/۱۱ بعضی از مردم با این کاری که میشود با آن ثواب برد، گناه میبرند. با
اسرافهایی که میکنند، با خلافهایی که انجام میدهند، با آمیختن این
عمل حَسن و حسنه به کارهای حرامی که انجام میدهند. حرام همهاش
هم این نیست که محرم و نامحرم و این چیزها باشد. آنها هم البته حرام
است، اما ریخت و پاش زیادی هم حرام است. اسراف حرام است.
سوزاندن دل مردمی که ندارند در مواردی واقعاً حرام است. زیادهروی
کردن،حرام و حلال کردن برای اینکه بتواند جهیزیهی دخترش را فراهم
کند، اینها حرام است.
خطبهی عقد ۱۳۷۶/۱۱/۹ بنده راضی نیستم از کسانی که با خرجهای سنگین و با اسراف در امر
ازدواج، کار را بر دیگران مشکل میکنند. البته با جشن و شادی و مهمانی
موافقیم ولی با اسراف مخالفیم.
خطبهی عقد ۱۳۷۴/۵/۲۴ ۵. خرید از مکانهای معروف به گرانی
این دختر خانمها که میخواهند جهیزیه درست کنند، برای خرید اسباب
سر عقد و جهیزیه، توی این دکانهای گرانقیمت بعضی از جاهای تهران،
آن محلات گرانقیمت که معروف است – نمیخواهم البته اسم بیاورم –
من میشناسم کجاهاست که دکانهایش معروف است به جنس گران،
اصلاً طرف آنها پا نگذارند. بروند آن جاهایی که معروف به گرانی نیست.
اینطور نباشد که داماد بیچاره را دنبالشان راه بیندازند برای خرید عروس
و خرید عقد. متأسفانه از این کارها میکنند.
خطبهی عقد ۱۳۷۲/۳/۱۹ ۶. هتلها و سالنهای پرخرج
این هتلها و سالنها و جشنهای پُرخرج را رها کنید. ممکن است توی
یک سالنی هم کسی جشن بگذارد اما ساده، مانعی ندارد. من
نمیخواهم بگویم حتماً، چون بعضی خانههایشان جا ندارد یا امکاناتش
را ندارند ولی اسراف نکنید.
خطبهی عقد ۱۳۷۳/۱۰/۲۷ عروسی و عقد و شادی چیز خوبی است. حتی پیامبر اکرم
(صلیاللهعلیهوآله) هم برای دختر مکرمهی خودشان مجلس عروسی
گرفتند، شادی کردند و مردم شعر خواندند. زنها دست زدند و خوشی
کردند. اما نباید در این مجلسِ عقد و عروسی و اینها اسراف انجام بگیرد.
یکی از اسرافها همین مجالس عقد و عروسی گرانقیمت است. در
هتلها، در این سالنهای گرانقیمت مجالس درست میکنند. مبالغ زیادی
شیرینی و میوه و خوراکی حرام میشود، از بین میرود، روی زمین ریخته
میشود و ضایع میگردد. برای چه؟ برای چشم و هم چشمی!؟ برای
عقب نماندن از قافلهی اسراف!؟
خطبهی عقد ۱۳۷۲/۱/۵ عروسی شیرین، آن عروسیای نیست که توی آن خیلی خرج میشود و
اسراف زیاد در آن میشود. عروسی شیرین، عروسی صمیمانه است.
صمیمانه که بود، عروسی شیرین میشود. ولو مختصر باشد. یک اتاق دو
اتاق توی خانه، قوم و خویش، دوست و آشنا و رفیق دور هم بنشینند، این
میشود عروسی. این میهمانیهای مفصل و سالنهای آنچنانی یا توی
هتلها، خرجهای زیاد، جنسهای گران برای مهمانی، اینها هیچ مناسب
نیست. نمیگویم ازدواج را باطل میکند، نه! ازدواج درست است. اما
اینها محیط جامعه و محیط زندگی را تلخ میکند.
خطبهی عقد ۱۳۷۷/۹/۱۲ مگر سابق که این سالنها نبود، این چیزها نبود، توی دو تا اتاق کوچک
جشن میگرفتند، مهمانها میآمدند شیرینی میخوردند، ازدواجها
بیبرکتتر از امروز بود؟ عزت دخترها مگر کمتر از امروز بود، حالا باید حتماً
بروند توی این سالنهای بزرگ. عیبی ندارد، من مخالفتی نمیکنم با این
سالنها. من با «تشریفات» مخالفم. حالا بعضی میروند توی هتل، از آن
کارهای غلط است که لزومی ندارد.
خطبهی عقد ۱۳۷۶/۷/۳۰ بعضی خیال میکنند که تشریفات و تویِ هتلِ چنین و چنان رفتن،
سالنهای گران گرفتن، خرجهای زیادی کردن، عزت و شرف و سربلندیِ
دختر و پسر را زیاد میکند. نخیر عزت و شرف و سربلندی دختر و پسر به
انسانیت و تقوی و پاکدامنی و بلندنظری آنهاست، نه به این چیزها...
خطبهی عقد ۱۳۷۵/۵/۱۱ ۷. لباس عروس گرانقیمت
بعضیها لباس عروس گرانقیمت میخرند. نه! چه لزومی دارد. حالا
لباس عروس میخواهند،بعضیها لباس عروس را میروند کرایه میکنند.
چه مانعی دارد؟ ننگ دارد؟ نه! چه ننگی؟ چه مانعی دارد؟ بعضیها این
را ننگ میدانند. ننگ این است که انسان یک پول گزافی بدهد، یک چیزی
بخرد که یک بار آن را مصرف کند، بعد بیندازد دور. یک بار مصرف! آن هم با
این وضعی که بعضی مردم دارند.
خطبهی عقد ۱ ۳۷۴/۱۰/۴ ۸. به رخ کشیدن ثروتها
اگر چنانچه در ازدواج بحث مادیات عمده شد، این معاملهی عاطفی و
روحی و انسانی تبدیل خواهد شد به معاملهی مادی. این معاملههای
گران، این جهیزیههای سنگین، این چشم و همچشمیها و این به رخ
کشیدن ثروتها و پولها – که برخی از افراد غافل و بیخبر میکنند –
ازدواج را در واقع خراب میکنند. لذاست که در شرع مقدس مستحب
است مهریه کم گرفته شود که «مَهرُ السّنّة» مورد نظر است.
خطبهی عقد ۱۳۷۷/۱۲/۱۳
ازدواج را آسان کنید
من به همهی مردم در سراسر کشور توصیه میکنم که ازدواجها را آسان
کنند. بعضیها ازدواج را مشکل میکنند. مهریههای گران و جهیزیههای
سنگین ازدواج را مشکل میکند... خانوادهی پسرها توقع جهیزیههای
سنگین بکنند. خانوادهی دخترها برای چشم همچشمی دیگران جهیزیهها
را و تشریفات را و مجالس عقد و عروسی را رنگینتر بکنند. چرا؟ اثر این را
میدانید چیست؟ اثر این کارها این است که دخترها و پسرها بدون ازدواج
در خانهها میمانند، کسی جرئت نمیکند به ازدواج نزدیک شود.
خطبهی عقد ۱۳۷۳/۹/۲
ازدواج آسان در کنار قبور شهدا
منبع:http://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=27754
تاریخ: چهار شنبه 28 آبان 1393برچسب:
,
با 171 رأی مخالف
خانه ملت به دانش آشتیانی اعتماد نکرد
شهرک غرب همچنان بدون وزیر
نمایندگان مجلس با 171 رأی مخالف به چهارمین وزیر پیشنهادی دولت
یازدهم برای تصدی سکّان وزارت علوم رأی اعتماد ندادند.
دانش آشتیانی؛ از اظهارت عجیب در مورد بسیج دانشجویی
تا نزدیکی به فتنه گران
اگرچه که وزیر پیشنهادی در سوابق خود از حضور در سپاه پاسداران
انقلاب اسلامی تا ریاست مجتمع آموزشی مفید(وابسته به دانشگاه
مفید و آیت الله موسوی اردبیلی) را ذکر کرده است اما این شخص در
زمان تشکیل بسیج دانشجویی با فرمان امام خمینی(ره) اظهار نظر
عجیبی داشته است.
در نقل قول عجیبی که در کتاب «دفتر دانش، تاریخ شفاهی آموزش
عالی ایران به روایت دکتر مصطفی معین» از فخرالدین احمدی دانش
آشتیانی منتشر شده، آمده است:
«طرح ما این بود که بسیج در همان پایگاههای خارج از دانشگاه بماند و
اگر دانشجویی تمایل به حضور داشت برود و در همان مناطق ثبتنام کند،
ما هم همکاری میکنیم و فرمهای عضویت را از طریق نهادهای فرهنگی
داخل دانشگاه به افراد علاقهمند میرسانیم. آنها مخالفت میکردند و ما
نیز تبعات حضور بسیج در دانشگاه را یادآوری میکردیم.
یادم میآید که آقای هاشمی هم تقریباً نظر ما را داشت. در نهایت
رأیگیری شد و نظر ما تأیید شد. از جلسه که بیرون آمدیم، آن دوستان به
من گفتند که شما خیانت بزرگی به دانشگاهها کردید.»
قائم مقام معین در وزارت علوم دولت اصلاحات، در فتنه 88 به علت ارتکاب
مسائل امنیتی توسط نهادهای ذی ربط احضار شد و هم اکنون نیز عضو
حلقه اصلی جریان فتنه در وزارت علوم به شمار می رود. جلسات
محفلی وی و دیگر همکارانش در وزارت علوم نیز به صورت هفتگی و
منظم در خصوص سیاست گذاری کلان آموزش عالی در اماکن واقع در
شمال تهران برگزار می شود.
شوربختانه این گزینه نیز از نزدیکان "توفیقی، میلی منفرد، ظریفیان و
خانیکی" است که دولت به خوبی می داند نمایندگان ملت به خاطر
فعالیت های این حلقه در فتنه ۸۸ حساسیات ویژه ای نسبت به آنها دارند.
فعالیت آشتیانی در فتنه 88 چنان مشهود بود که کریمی قدوسی در
این باره تصریح کرد: «افراد مشرف به فضای فتنه ۸۸ و جریان
دانشگاهها در این فتنه امروز در مجلس اعلام کردند که فتنه ۸۸
{در دانشگاه ها} توسط ۳ نفر هدایت و رهبری میشد که یکی از آن
رهبران، آقای فخرالدین احمدی دانش آشتیانی بود.»
نمایندگان مجلس شورای اسلامی در جلسه امروز (سهشنبه) پارلمان
صلاحیت و برنامههای فخرالدین احمدیدانشآشتیانی وزیر پیشنهادی
علوم،تحقیقات و فناوری را مورد بحث و بررسی قرار دادند.
سپس وکلای ملت با 70 رأی موافق، 171 رأی مخالف و 13 رأی ممتنع از
مجموع 254 رأی مأخوذه، به دانشآشتیانی برای تصدی سکّان وزارت
علوم،تحقیقات و فناوری رأی اعتماد ندادند.
ابوترابی در پایان برای دانشآشتیانی آرزوی توفیق کرد.
محمود نیلی احمد آبادی وزیر پیشنهادی قبلی نیز از مجموع 246 رای، 79
نماینده رای موافق و 160نماینده رای مخالف و 7 راي ممتنع کسب کرد.
جعفر میلی منفرد نیز نخستین وزیر پیشنهادی علوم بود که نتوانست از
مجلس رای اعتماد بگیرد. میلی منفرد 105رای موافق, 162 رای منفی و
32ر رای ممتنع گرفت .
تاریخ: سه شنبه 27 آبان 1393برچسب:
,
دلایل کفن و دفن میت از زبان امام رضا(ع)
امام رضا(ع) در احادیث گرانبهای خود به دلایل غسلدادن،
کفنکردن و دفن کردن میت اشاره میکنند.
مرگ به عنوان دروازه ورود انسان به عالم آخرت،
با مسائل و احکامی همراه است که از سویی، تکلیف بازماندگان و از
سویی تکریم و آرامش رفتگان است. در این گزارش کوتاه، بخشهایی از
آداب و احکام مرتبط با مرگ را در احادیث عالم آل محمد(ص) بررسی
میکنیم.
دلیل غسلدادن و کفنکردن میّت امام رضا(ع) میفرمایند: دلیل غسل دادن به مردگان این است که هم از
انواع مرضها و آلودگیهای قبل از مرگ نظیف شوند و هم ملاقات با
ملائکه و اهل آخرت بدون نظافت و طهارت سزاوار نیست.
(وسائلالشیعه، ج2، ص 679) آن حضرت در حدیث دیگری فرمودند: کفنکردن میت به چند جهت است:
1. عورت او پیدا نباشد (و اگر زن است بدن او پیدا نباشد). 2. مردم نتوانند
به او نگاه کنند. شاید برای دیگران خوشایند نباشد. 3. اگر بدنش درد و رنج
و بیماری داشته یا کجی صورت و بدن و قبیح المنظر شده، باعث قساوت
قلب دیگران نشود. 4.کفنکردن او باعث احترام و عظمت پیش چشم مردم
باشد و نزد آنان محترم جلوه کند. 5. او را کفن میکنند تا دوستانش با دیدن
او محبّت و مودّت او را نسبت به فرزندان و خویشانش حفظ کنند.
(وسائلالشیعه، ج2، ص 725) علت دفن میّت امام علیبن موسیالرضا(ع) میفرمایند: «أمروا بدفن المیت لئلا یتأذی به
الأحیاء بریحه و بما یدخل علیه من الآفة و الفساد...»
(بحارالانوار، ج 75، ص46) در این حدیث، حکمتهای فراوانی برای دفن مرده ذکر شده است،از جمله
اینکه: 1. حفظ احترام مرده؛ چون اگر دفن نشود، بدن، به زودی متعفّن
میشود، قیافه تغییر میکند و حیوانات صحرا، آن را طعمه خود قرار
میدهند، و این بیاحترامی بزرگی به متوفّی و بستگان اوست و بدیهی
است هیچ کس راضی نیست عزیزش به این سرنوشت گرفتار شود.
2. بدن مرده، به انواع باکتریها و میکروبها آلوده است و این سبب ابتلای
افراد جامعه، به بیماریهای خطرناک میشود. 3. مردم از بوی بد او اذیت
میشوند. 4. دفن نشدن مرده،سبب آزردگی دوستان و شادشدن دشمنان
است. ممکن است این سؤال پیش آید که «چرا به جای دفن، مرده را آتش نزنیم؟
در پاسخ باید گفت در دفنکردن میت، آن هم با دستوراتی خاص، حکمت
های فراوانی وجود دارد که مهمترین آنها حفظ احترام میّت است، چنانچه
امام صادق(ع) میفرمایند: «حرمة المیت کحرمة الحی؛ حرمت مُرده مانند
حرمت شخص زنده است. (الکافی، ج 7، ص 228) عملی برای کاهش فشار قبر از امام رضا(ع) نقل است که فرمودند: بر شما باد به نماز شب! بندهای
نیست که آخر شب برخیزد و هشت رکعت نماز شب و دو رکعت نماز شفع
و یک رکعت نماز وتر به جای آورد و در قنوت نماز وتر 70 مرتبه استغفار کند،
مگرآنکه از عذاب قبر و عذاب جهنّم نجات داده شود و عمرش طولانی شده
و روزیاش وسیع شود. (بحارالانوار، ج۸۷، ص۱۶۱)بر اساس این گزارش، «نماز وتر» یک رکعت است که پس از هشت رکعت
«نافله شب» و دو رکعت «نماز شفع» خوانده میشود و در مجموع ۱۱
رکعت نماز شب را تشکیل میدهد. وقت خواندن نماز شب از نیمهشب تا
طلوع فجر است و بهترین موقع اقامه آن نزدیک طلوع فجر است. نمازهای
مستحبی را میتوان در حالت نشسته خواند، در نماز شب نیز میتوان به
خواندن سه رکعت (دو رکعت شفع و یک رکعت وتر) بسنده کرد. کیفیت
خواندن نماز شفع مانند نماز صبح است و نماز وتر را باید به این صورت
خواند: بعد از حمد و سوره، قنوت بگیرد، بعد رکوع و دو سجده به جا آورد و
در آخر تشهد و سلام بگوید. از مستحبات نماز وتر این است که قنوت آن را
طولانی کند و برای 40 مؤمن دعا کند (اَللّهُمَّ اِغْفِر لِلْمومِنینَ وَ اَلْمومِناتْ
وَ اَلْمُسلِمینَ وَ اَلْمُسلِماتْ)، سپس ۷ مرتبه بگوید «هذا مَقامُ الْعائِذِ بِکَ مِنَ
اَلْنار»، بعد از آن ۳۰۰ مرتبه «اَلْعَفو» بگوید و در پایان قنوت نیز بخواند:
«رَبّ اغْفِرْلی وَ ارْحَمْنی وَ تُبْ عَلیََّ اِنَّکَ اَنْتَ التّوابُ اَلْغَفُورُ الرّحی».
تاریخ: سه شنبه 27 آبان 1393برچسب:
,
اثرات بگو بخند با نامحرم بر زندگی زناشویی
در قرآن و روايات سفارش هايي شده که حتي بايد مراقب ادبيات گفتاري
و لحن صدا در گفت و گو با نامحرم باشيم. در آيه 33 سوره احزاب خطاب
به همسران پيامبر(ص) سفارش شده است که: در مواجهه با نامحرم لحن
صدايتان را کنترل کنيد تا کساني که بيماري روحي دارند به طمع نيفتند.
کارشناس ارشد روان شناسي - اصل شوخي دراسلام مورد قبول
است و روح انسان به نشاط نياز دارد. شوخي يکي از راه تامین این
نشاط است؛ اما همين روح احتياجات ديگري نيز دارد؛
مانند احتياج به حيا و عفت. دستوراتي هم که در اسلام آمده، نيازهاي مختلف روح را تأمين مي کند تا
انسان به رشد کامل برسد؛ به اين خاطر اسلام براي شوخي حد و مرز و
سه محور قرار داده و براي هر سه محور حکم تعيين کرده است. محور اول محتواي شوخي، محور دوم هدف از شوخي و محور سوم
مخاطب شوخي است. محتوای شوخي بايد مشتمل بر مصاديق گناه مثل
غيبت، تهمت و امثال آن نباشد. هدف ازشوخي نيز بايد جنبه رشد داشته
باشد؛ يعني بايد به منظور شاد کردن ديگران و رضايت خداوند شوخي
کنيم نه به قصد آزار و تمسخر و دست انداختن ديگران. محور سوم که
موضوع اصلي ماست مخاطب شوخي است. ما با کساني اجازه شوخي داريم که حريم عفاف در ارتباط با آن ها حفظ
شود. مثلا با هم جنس خود يا محارم مي توانيم شوخي کنيم. بايد دقت
کنيم که تمام خويشاوندان و افرادي که در محل کار و محيط بيرون با آن ها
در تماس هستيم، محرم نيستند. در قرآن و روايات سفارش هايي شده که حتي بايد مراقب ادبيات گفتاري
و لحن صدا در گفت و گو با نامحرم باشيم. در آيه 33 سوره احزاب خطاب
به همسران پيامبر(ص) سفارش شده است که در مواجهه با نامحرم لحن
صدايتان را کنترل کنيد تا کساني که بيماري روحي دارند به طمع نيفتند.
چرا نبايد با نامحرم شوخي کنيم؟ در حال حاضر روابط اجتماعي افراد بسيار گسترده تر از قبل شده و
تعاملات اجتماعي مردان و زنان به مراتب وسيع تر شده است. مسلما
تعاملات کنترل نشده، با افرادي از جنس مخالف حتي اگر معطوف به
اهداف کاري، اجتماعي و ... باشد، آسيب هاي عمده اي در پي خواهد
داشت.
مقايسه هاي غيرمنطقي مواجهه پي در پي با اشخاصي که هر يک داراي ويژگي هاي شخصيتي
و يا ظاهر جذابي هستند و مقايسه آن ها با يک تن، يعني همسر خود
باعث مي شود که فرد احساس کند نکات منفي بسياري در همسرش
وجود دارد، حال آن که به اين موضوع بي توجه است که تمامي اين
خصوصيات در يک فرد جمع نمي شود. همچنين در اين بگو و بخندها اغلب
افراد مي توانند چهره اي متفاوت از خود را به نمايش بگذارند و خود را
صبورتر، مهربان تر و دوست داشتني تر نشان دهند.
سرد شدن روابط زناشويي تصور کنيد آشپزي از صبح در آشپزخانه غذا درست مي کند و تا شب به
غذاهاي مختلف ناخنک مي زند و شب که به خانه برمي گردد ميلي به
غذاي خانه ندارد. همين طور فردي که از صبح تا شب ناخنک احساسي،
رواني و ارتباطي به نامحرم زده، ضمن اينکه مرتکب فعل حرام شده است،
وقتي به خانه برمي گردد نيز ميل بالايي به رابطه حلال با همسرش و
گفت وگو و تبادل احساسي و رواني با او ندارد. شايد اولين ضرر چنين
ارتباطاتي اين است که کانون خانواده سرد و بدبيني ايجاد مي شود. افسردگي و سرخوردگيهاي رواني گناه به گونه اي است که روح انسان با آن سازگاري ندارد. اگر کسي مدام
با نامحرم در تماس باشد هر چند لحظاتي به او خوش مي گذرد، اما بعدا
از جهت رواني دچار افسردگي مي شود. اين افسردگي ناشي از
سرخورده شدن نيازهاي روحي رواني است. کمرنگ شدن حيا و عفت کم رنگ شدن حيا و عفت از ديگر مضرات شوخي با نامحرم است.
امام علي (علیه السلام) مي فرمايند:« علت پاک دامني حياست. »
يعني اگر حيا کمرنگ شود پاک دامني به خطر مي افتد. در شوخي با
نامحرم چيزي توليد مي شود که بسيار سمي است و صميميت حرام نام
دارد. صميميت بين دوستان هم جنس و محارم و زن و شوهر چيز مطلوبي
است و صميميت حلال محسوب مي شود؛ اما در مراوده با نامحرم
صميميتي که پيش مي آيد آسيب زاست. ضررهاي اخروي شوخي با نامحرم
روايتي از امام باقر (ع) در اصول کافي نقل شده است: که در آن حضرت
براي هر عضو از بدن مثل چشم، گوش و ... گناه فحشا بر مي شمرند.
يعني وقتي با نامحرم مي گوييم و مي خنديم نيز به گونه اي مرتکب چنين
گناهي مي شويم. بنابراين اگر سفر ابدي را که در پيش داريم در نظر بگيريم بيشتر در نحوه
روابط خودمان دقت مي کنيم. در پايان چنانچه همسرتان تصميم به تغيير
در رفتارش گرفت به او پيشنهاد کنيد تا حد امکان حيطه و فضاي کاري اش
را به گونه اي انتخاب کند تا کمتر با نامحرم در تماس باشد و اگر چنين
امکاني وجود نداشت، ارتباطات کلامي غير ضروري خودش را با آن ها به
مرور کم کند. چگونه به همسر خود کمک کنيم؟ اگر همسرتان در مقوله شوخي کردن به مخاطب خود دقت نظر لازم را
ندارد و قصد داريد اين موضوع را خودتان با وي در ميان بگذاريد، توصيه
مي کنيم گفت وگو با همسرتان با درنظر گرفتن ادبيات ارتباطي باشد.
ادبيات ارتباطي شامل چند مورد است: ۱ - زمان گفت وگو را از قبل مشخص کنيد: براي شروع گفت وگو از
همسرتان اجازه بگيريد؛ يعني آمادگي لازم را در طرف مقابل ايجاد کنيد.
تعيين زمان براي گفت وگو باعث مي شود هم کنجکاوي همسر برانگيخته
شود هم زماني وارد بحث شويد که حال و حوصله کافي را داشته باشد و
نتيجه مناسب از گفت وگو حاصل شود. ۲ - ذکر نقاط مثبت را فراموش نکنيد: در ابتدا با بياني جالب و جذاب،
خوبي ها و نقاط مثبت همسرتان را بيان کنيد. ۳ - دادگاه درست نکنيد: بايد و نبايد به کار نبريد و او را محاکمه نکنيد.کسي
که احساس حقارت کند حتي در برابر حق هم موضع مي گيرد. لذا به جاي
محاکمه، حالت احساسي خودتان را از زماني که همسرتان مشغول
شوخي با نامحرم مي شود، توصيف کنيد. مثلا بگوييد: «با ديدن شوخي
شما با همکاران خانم، حس سرخوردگي به من دست مي دهد.» يا هر
حس ديگري را که پيدا کرده ايد با او در ميان بگذاريد. ۴- سهم خودتان را بپذيريد:از همسرتان براي حل مشکل مشورت بخواهيد.
مثلا بگوييد: «در چه کارهايي ممکن است کوتاهي کرده باشم که باعث
شده به چنين رفتاري تمايل داشته باشي؟» در ضمن شما هم به عنوان
همسري که حواسش به زندگي اش هست از قبل بعضي از اين موارد را
شناسايي کنيد تا همراهي بهتري با همسرتان داشته باشيد. البته بايد توجه داشت که يک سري اشکالات قطعا متوجه همسر شماست،
مثلا شايد يک عادت بد رفتاري از قبل ازدواج داشته که تا الان ادامه پيدا
کرده است، اما قرار است طوري با همسرتان گفت وگو کنيد تا انگيزه تغيير
در او ايجاد شود. اگر فردي فکر کند مي تواند همسرش را تغيير دهد، وارد
يک کوچه بن بست شده است، زيرا هرکس تا اراده نکند خود را تغيير
نمي دهد. به همين خاطر توصيه مي کنيم گفت وگوي محترمانه داشته باشيد زيرا اگر
گفت وگو در فضاي احترام اتفاق نيفتد روزنه اميدي براي تغيير در طرف
مقابل به وجود نخواهد آورد. همسر شما شايد در ظاهر به اشتباهات خود اعتراف نکند، اما به خاطر
انصاف خدادادي و فطري که دارد بعد از مکالمه به اشکالات خودش نيز پي
مي برد. ۵ - نيازهاي خودو همسرتان را بشناسيد: روي دو کاغذ دو ستون بکشيد.
در يک ستون بنويسيد نيازهاي همسرم و در ستون مقابل بنويسيد روش
رفع نيازهاي او. هم شما و هم همسرتان اين ستون ها را کامل کنيد. اگر
احساس مي کنيد نوشتن نيازهاي خودتان ممکن است در همسرتان
مقاومت ايجاد کند، فعلا مطرح کردن آن ها را به زماني ديگر موکول کنيد،
اما اگر انسان منصف و منطقي است نيازهاي خود را نيز مطرح کنيد. ۶ - بعد از طي اين مراحل درباره مضرات شوخي با نامحرم با او صحبت
کنيد.
(روزنامه خراسان)
تاریخ: سه شنبه 27 آبان 1393برچسب:
,
شهید مهدی زین الدیّن:
در زمان غیبت کبری به کسی «منتظر» گفته میشود و کسی میتواند
زندگی کند که منتظر باشد، منتظر شهادت، منتظر ظهور امام زمان(عج)
خداوند امروز از ما همت، اراده و شهادتطلبی میخواهد .
تولد و کودکی
به سال 1338 ه.ش در کانون گرم خانوادهای مذهبی، متدین و از پیروان
مکتب سرخ تشیع، در تهران دیده به جهان گشود. مادرش که بانویی
مانوس با قرآن و آشنای با دین و مذهب بود برای تربیت فرزندش کوشش
فراوانی نمود. داشتن وضو، مخصوصاً هنگام شیردان فرزندانش برایش
فریضه بود و با مهر و محبت مادری،مسائل اسلامی را به آنها تعلیم میداد.
نبوغ و استعداد مهدی باعث شد که او دراوان کودکی قرآن را بدون معلم
و استاد یاد بگیرد و بر قرائت مستمر آن تلاش نماید. پس از ورود به دبستان
در اوقات بیکاری به پدرش که کتابفروشی داشت، کمک میکرد و به عنوان
یک فروند، پدر و مادر را در امور زندگی یاری میداد.
فعالیتهای سیاسی – مذهبی
مهدی در دوران تحصیلات متوسطهاش به لحاظ زمینههایی که داشت با
مسائل سیاسی و مذهبی آشنا و در این مدت (که با شهید محراب آیتالله
مدنی (ره) مانوس بود)، روح تشنه خود را با نصایح ارزنده و هدایتگر آن
شهید بزرگوار سیراب مینمود و در واقع در حساسترین دوران جوانی به
هدایت ویژهای دست یافته بود. به همین دلیل از حضرت آیتالله مدنی
بسیار یاد میکرد و رشد مذهبی خود را مدیون ایشان میدانست.
در مسیر مبارزات سیاسی علیه رژیم پهلوی، پدر شهیدان – مهدی و مجید
زینالدین – برای بار دوم از خرمآباد به سقز تبعید گردید. این امر باعث شد
تا مهدی که خود در مبارزات نقش فعالی داشت دوری پدر را تحمل کند و
سهم پدر را نیز در مبارزات خرمآباد بردوش کشد.
در ادامه مبارزات سیاسی دوران دبیرستان، کینه عمیقی نسبت به رژیم
پهلوی پیدا کرد و زمانی که حزب رستاخیز شروع به عضوگیری اجباری
مینمود. شهید زینالدین به عضویت این حزب در نیامد و با سوابقی که از
او داشتند از دبیرستان اخراجش کردند. به ناچار برای ادامه تحصیل، با
تغییر رشته از ریاضی به طبیعی موفق به اخذ دیپلم گردید و در کنکور سال
1356 شرکت کرد و ضمن موفقیت، توانست رتبه چهارم را در بین پذیرفته
شدگان دانشگاه شیراز بدست آورد. این امر مصادف با تبعید پدرش به جرم
حمایت از امام خمینی (ره) از خرمآباد به سقز و موجب انصراف از ادامه
تحصیل و ورود جدیتر ایشان در سنگر مبارزه پدرش شد.
پس از مدتی پدر شهید زینالدین از سقز به اقلید فارس تبعید شد. این ایام
که مصادف با جریانات انقلاب اسلامی بود، پدر با استفاده از فرصت پیش
آمده، مخفیانه محل زندگی را به قم انتقال داد. مهدی نیز همراه سایر
اعضای خانواده، از خرم آباد به قم آمد و در هدایت مبارزات مردمی نقش
موثرتری را عهدهدار شد.
پس از پیروزی انقلاب اسلامی
شهید زینالدین در زمان مسئولیت خود در واحد اطلاعات (که همزمان با
غائله خلق مسلمان و توطئههای پیچیده ضدانقلاب در شهر خونین و قیام
قم بود) با ابراز نقش فعال خود و با برخورداری از بینش عمیق سیاسی،
در خنثی کردن حرکتهای انحرافی و ضدانقلابی گروهکهای آمریکایی نقش
به سزایی داشت.
شهید و دفاع مقدس
با آغاز تهاجم دشمن بعثی به مرزهای میهن اسلامی، شهید زینالدین
بیدرنگ پس از گذراندن آموزش کوتاه مدت نظامی، به همراه یک گروه
صدنفره خود را به جبهه رساند و به نبرد بیامان علیه کفار بعثی پرداخت.
پس از مدتی مسئول شناسایی یگانهای رزمی شد. و بعد از آن نیز مسئول
اطلاعات – عملیات سپاه دزفول و سوسنگرد گردید. در این مسئولیتها با
شجاعت، ایمان و قوت قلب،تا عمق مواضع دشمن نفوذ میکرد و با
شناسایی دقیق و هدایت رزمندگان اسلام، ضربات کوبندهای بر پیکر
لشکریان صدام وارد میآورد. بخشی از موفقیتهای بدست آمده توسط
رزمندگان اسلام در عملیات فتحالمبین، مرهون تلاش و زحمات ایشان و
همکارانش در زمان تصدی مسئولیت اطلاعات – عملیات سپاه دزفول و
محورهای عملیاتی بود.
شهید زینالدین در عملیات بیتالمقدس مسئولیت اطلاعات – عملیات
قرارگاه نصر را برعهده داشت و بخاطر لیاقت، ایمان، خلوص، استعداد
رزمی و شجاعت فراوان، در عملیات رمضان به عنوان فرمانده تیپ
علیبن ابیطالب(ع) - که بعدها به لشکر تبدیل شد – انتخاب گردید.
در عملیات رمضان، تیپ علیبن ابیطالب(ع) جزو یگانهای مانوری و
خطشکن بود و به حول و قوه الهی و با قدرت فرماندهی و هدایت ایشان
در بکارگیری صحیح نیروها و موفقیت آن یگان در این عملیات – بعدها این
تیپ، به لشکر تبدیل شد.
لشکر مقدس علیبن ابیطالب(ع) در تمام صحنههای نبرد سپاهیان اسلام
(عملیات محرم، والفجرمقدماتی، والفجر3 و والفجر4) خط شکن و به عنوان
یکی از یگانهای همیشه موفق، نقش حساس و تعیین کنندهای را برعهده
داشت.
صبر، استقامت، مقاومت جانانه و به یادماندنی این یگان، همگام با سایر
یگانها در عملیات پیروزمندانه خیبر بسیار مشهور است. هنگامی که دشمن
از هوا و زمین و با انواع جنگافزارها و هواپیماهای توپولوف و میگ و
بمبهای شیمیایی و پرتاب یک میلیون و دویست هزار گلوله توپ و خمپاره،
جزایر مجنون را آماج حملات خویش قرار داده بود، او و یگان تحت امرش
مردانه و تا آخرین نفس جنگیدند و دشمن زبون را به عقب راندند و جزایر
مجنون را حفظ کردند.
ویژگیهای اخلاقی
از خصوصیات بارز او شجاعت و شهامت بود. خط شکنی شبهای عملیات
و جنگیدن با دشمن در روز و مقاومت در برابر سختترین پاتکها به خاطر
این روحیه بود. روحیهای که اساس و بنیان آن بر ایمان و اعتقاد به خدا
استوار بود.
مجاهدت دائمی او برای خدا بود و هیچگاه اثر خستگی روحی در وجودش
دیده نمیشد.
شهید زینالدین در کنار تلاش بیوقفهاش، از مستحبات غافل نبود. اعتقاد
داشت که جبهههای نبرد، مکانی مقدس است و انسان دراین مکان، به
خدا تقرب پیدا میکند. همیشه به رزمندگان سفارش میکرد که به تزکیه
نفس و جهاد اکبر بپردازند.
او همواره سعی میکرد که با وضو باشد. به دیگران نیز تاکید مینمود که
همیشه با وضو باشند. به نماز اول وقت توجه بسیار داشت و با قرآن مجید
مانوس بود و به حفظ آیات آن میپرداخت.
به دلیل اهمیتی که برای مسائل معنوی قایل بود نماز را به تانی و خلوص
مخصوصی به پا میداشت. فردی سراپا تسلیم بود و توجه به دعا، نماز و
جلسات مذهبی از همان دوران کودکی در زندگی مهدی متجلی بود.
با علاقه خاصی به بسیجیها توجه میکرد. محبت این عناصر مخلص در
دل او جایگاه ویژهای داشت. برای رسیدگی به وضعیت نیروها و مطلع
شدن از احوال برادران رزمنده خود به واحدها، یگانها و مقرهای لشکر
سرکشی مینمود و مشکلات آنان را رسیدگی و پیگیری میکرد. همواره
به برادران سفارش میکرد که نسبت به رزمندگان احترام قائل شوند و
همیشه خودشان را نسبت به آنها بدهکار بدانند و یقین داشته باشند که
آنها حق بزرگی بر گردن ما دارند.
شیفتگی و محبت ویژهای به اهل بیت عصمت و طهارت(ع) داشت. با
شناختی که از ولایت فقیه داشت از صمیم قلب به امام خمینی(ره) عشق
میورزید. با قبلی مملو از اخلاص، ایمان و علاقه از دستورات و فرامین آن
حضرت تبعیت مینمود. به دقت پیامها و سخنرانیهای ایشان را گوش
میداد و سعی میکرد که همان را ملاک عمل خود قرار دهد و از حدود
تعیین شده به هیچ وجه تجاوز نکند. میگفت:
ما چشم و گوشمان به رهبر است، تا ببینیم از آن کانون و مرکز فرماندهی
چه دستوری میرسد، یک جان که سهل است، ای کاش صدها جان
میداشتیم و در راه امام فدا میکردیم.
او در سختترین مراحل جنگ با عمل به گفتههای حضرت امام خمینی(ره)
خدمات بزرگی به جبههها کرد.
حفظ اموال بیتالمال برای شهید زینالدین از اهمیت خاصی برخوردار بود.
همواره در مسئولیت و جایگاهی که قرار داشت نهایت دقت خود را به کار
میبرد تا اسراف و تبذیر نشود. بارها میگفت:
در مقابل بیتالمال مسئول هستیم.
در استفاده از نعمتهای الهی و حتی غذای روزمره میانهروی میکرد.
او خود را آماده رفتن کرده بود و همواره برای کم کردن تعلقات مادی تلاش
میکرد. ایثار و فداکاری او در تمام زمینهها،بیانگر این ویژگی و خصوصیتش
بود.
برای اخلاص و تعهد آن شهید کمتر مشابهی میتوان یافت.
او جز به اسلام و انجام تکلیف الهی خود نمیاندیشید. در مناجات و راز و
نیازهایش این جمله را بارها تکرار میکرد:
ای خدا! این جان ناقابل را از ما قبول بفرما و در عوض آن، فقط اسلام را
پیروز کن.
از آنجا که برادران، ایشان را به عنوان الگویی برای خود قرار داده بودند،
سعی میکردند اخلاق و رفتارشان مثل ایشان باشد.
او شخصیتی چند بعدی داشت: شخصیتی پرورش یافته در مکتب انسان
ساز اسلام. خیلیها شیفته اخلاق، رفتار، مدیریت و فرماندهی او بودند و
او را یک برادر بزرگتر و معلم اخلاق میدانستند. زیرا او قبل از آنکه لشکر
را بسازد، خود را ساخته بود.
اخلاق و رفتار او باتوجه به اقتضای مسئولیتهای نظامیاش که دارای
صلابت و قدرت خاصی بود، زمانی که با بسیجیان مواجه میشد برادری
صمیمی و دلسوز برای آنها بود.
شهید مهدی زینالدین در زمینه تربیت کادرهای پرتوان برای مسئولیتهای
مختلف لشکر به گونهای برنامهریزی کرده بود که در واحدهای مختلف،
حداقل سه نفر در راس امور و در جریان کارها باشند. میگفت:
من خیالم از لشکر راحت است. اگر چند ماه هم در لشکر نباشم مطمئنم
که هیچ مسئلهای به وجود نخواهد آمد.
در کنار این بزرگوار صدها انسان ساخته شدند، زیرا رفتار و صحبتهایش
در عمق جان نیروهای رزمنده مینشست. بارها پس از سخنرانی، او را
در آغوش خویش میکشیدند و بر بالای دستهایشان بلند میکردند.
او یکی از فرماندهان محبوب جبههها به شمار میآمد. فرماندهی که نور
معرفت، تقوا، صبر و استقامت سراسر وجودش را فراگرفته بود و این
نورانیت به اطرافیان نیز سرایت کرده بود. چنانچه گفته میشود: 70%
نیروهای پاسدار و بسیجی آن لشکر، نماز شب میخواندند.
سردار رحیم صفوی جانشین محترم فرماندهی کل سپاه درباره او
میگوید:
شهید مهدی زینالدین فرماندهی بود که هم از علم جنگی و هم از علم
اخلاق اسلامی برخوردار بود.در میدان اسلام و اخلاق،توانا و در عرصههای
جنگ شجاع، رشید، مقاوم و پرصلابت بود.
نحوه شهادت
در آبان سال 1363 شهید زینالدین به همراه برادرش مجید (که مسئول
اطلاعات و عملیات تیپ 2 لشکر علیبن ابیطالب(ع) بود) جهت شناسایی
منطقه عملیاتی از باختران به سمت سردشت حرکت میکنند. در آنجا به
برادران میگوید:من چند ساعت پیش خواب دیدم که خودم و برادرم شهید
شدیم!
موقعی که عازم منطقه میشوند، رانندهشان را پیاده کرده و میگویند:
خودمان میرویم.حتی در مقابل درخواست یکی از برادران، مبنی بر همراه
شدن با آنها، برادر مهدی به او میگوید: تو اگر شهید بشوی، جواب عمویت
را نمیتوانیم بدهیم، اما ما دو برادر اگر شهید بشویم جواب پدرمان را
میتوانیم بدهیم.
فرمانده محبوب بسیجیها، سرانجام پس از سالیان طولانی دفاع در جبههها
و شرکت در عملیات و صحنههای افتخارآفرین، در درگیری با ضدانقلاب
شربت شهادت نوشید و روح بلندش را از این جسم خاکی به پرواز درآمد تا
در نزد پروردگارش ماوی گزیند.
همان طور که برادران را توصیه میکرد:
ما باید حسینوار بجنگیم؛
حسینوار جنگیدن یعنی مقاومت تا آخرین لحظه؛
حسینوار جنگیدن یعنی دست از همه چیز کشیدن در زندگی؛
ای کاش جانها میداشتیم و در راه امام حسین(ع) فدا میکردیم؛
از همرزمانش سبقت گرفت و صادقانه به آنچه معتقد بود و میگفت عمل
کرد و عاشقانه به دیدار حق شتافت.
متن وصيت نامه سردار شهيد مهدي زين الدين :
بسمه تعالی
اولین شرط لازم برای پاسداری از اسلام، اعتقاد داشتن به امام حسین(ع)
است. هیچ کس نمیتواند پاسداری از اسلام کند در حالی که ایمان و یقین
به اباعبداللهالحسین(ع) نداشته باشد. اگر امروز ما در صحنههای پیکار
میرزمیم و اگر امروز ما پاسدار انقلابمان هستیم و اگر امروز پاسدار خون
شهدا هستیم و اگر مشیت الهی بر این قرار گرفته که به دست شما
رزمندگان و ملت ایران، اسلام در جهان پیاده شود و زمینه ظهور حضرت
امام زمان(عج) فراهم گردد، به واسطه عشق، علاقه و محبت به
امام حسین(ع) است. من تکلیف میکنم شما «رزمندگان» را به وظیفه
عمل کردن و حسینوار زندگی کردن.
در زمان غیبت کبری به کسی «منتظر» گفته میشود و کسی میتواند
زندگی کند که منتظر باشد، منتظر شهادت، منتظر ظهور امام زمان(عج).
خداوند امروز از ما همت، اراده و شهادتطلبی میخواهد. در این وصیت
نامه فقط مقدار بدهکاریها و بستانکاریها را جهت مشخص شدن برای
بازماندگان و پیگیری آنها می نویسم،به انضمام مسائل شرعی دیگر.
1- مسائل شرعی:
الف)نماز: به نظرم نمی آید بدهکار باشم.ولی مواقعی از اوان ممکن است
صحیح نخوانده باشم،لذا یکسال نماز ضروری است خوانده شود.
ب)روزه: تعداد190روزه قرض دارم و نتوانستم بگیرم.
ج)خمس: سی و پنج هزار ریال به دفتر آیت الله پسندیده بدهکار هست.
د)حق الناس: وای از آتش جهنم و عالم برزخ،خداوند عالم بصیر است.
2- مادیات
الف:بدهکاریها:
1- مبلغ شش هزار تومان معادل شصت هزار ریال به طرح و عملیات ستاد
مرکزی بدهکارم، البته قبض دویست هزار ریال است، ولی از این مبلغ
شصت هزار ریال بدهی بنده است.
2- وام یک میلیون ریالی از ستاد منطقه 1 گرفته ام که ماهانه بیشتر از
هزار ریال باید بدهم، از این مبلغ هزار و هفتصد و پنجاه تومان حق مسکن
را سپاه می دهد و دویست و پنجاه تومان از حقوقم کسر نمایند.
3- پنج هزار ریال به آقای مهجور (ستاد لشگر) پول نقد بدهکارم و پرداخت
شد توسط در گاهی. ب – بستانکاریها:
1-مبلغ هفتاد و پنج هزار ریال رهن منزل که به آقای رحمانی توفیقی جهت
منزل مسکونه داده بودم و طلبکارم.این منزل را بمدت یکسال اجاره نمودم.
باتفاق های رحمان توفیقی که ما در طبقه بالا و رحمان در طبقه پایین
زندگی می کردند و ظاهرا شهید حسن باقری از طریق آقای استادان منزل
را از شخصی بنام معاضدی(صاحب اصلی خونه) اجاره کرده بودند،ولی
نامبرده یکسال است که مبلغ فوق را مسترد ننموده است.
2- مقداری پول هم که مبلغ آن را نمیدانم (یادم نیست) نزد پدرم داشتهام
و مقداری هم مجددا اگر به پدرم دادهام جهت بدهیها پدرم برای خانهای
که خریده بود تا با آن زندگی کنیم ولی خانه متعلق به پدرم میباشد و من
فقط مبلغ فوق و یکصد هزار تومان وام مندرج در بند2. بدهکاریها را از مبلغ
نهصد و سی هزار تومان وجه بابت خانه مسکونی که پدرم خریده بوده
است را دادهام که در صورت مرگ من و فروش خانه مستدعی است.
باقیمانده وام را به سپاه برگردانده و طلبکاری من از پدرم را به همسر و
فرزندم بدهید و باقیمانده پول خانه هم طبیعتا به پدرم میرسد. مطلب
دیگری به ذهنم نمیرسد و اگر کسی مراجعه کرد با توجه به وصییت من
اقدام نمایید.
مهدی زین الدین
تاریخ: سه شنبه 27 آبان 1393برچسب:
,
همفر جاسوس انگلیس در کشورهای اسلامی گفته بود:
«بدبینی به روحانیت ایجاد کنید، حجاب را بردارید و موسیقی را
رواج دهید، کار مسلمین تمام است و در استعمار و اختیار شما
خواهند بود».
خطری به نام کم توجهی والدین به وضعیت مهد کودک ها
آیا کسی نگران کودک ماست؟
تحصیل و کار والدین به ویژه مادران از جمله عوامل شایعی است که پای
هر کودکی را به مهد کودک ها باز می کند اما نکته قابل تامل این است که
آیا محلی که کودک برای ساعات زیادی از روز به آن سپرده می شود جای
مناسبی برای تربیت است؟
مشکلات و مسائل مالی عمده ترین دلیلی است که کودکان را در سنین
اولیه زندگی از بودن در کنار مادر و بهره بردن از محبتهای مادری محروم
می کند. علاوه بر این شرط و شروط های اول ازدواج مبنی بر اینکه زن
قصد دارد در هر شرایطی بیرون منزل کار کند و استقلال مالی داشته
باشد، همه و همه خانواده ها را بسوی کمک خواستن از مهد کودک ها
سوق می دهد. حال تصور کنید مهد کودکی که کودک برای 8 -9 ساعت
و گاهی نیز بیشتر به آن سپرده می شود از حداقل استاندارد لازم
برخوردار نباشد.در چنین شرایطی کودک علاوه بر اینکه از مهر مادری
محروم می ماند از حداقل مسائل تربیتی هم بی نصیب خواهد شد.
نتیجه چنین وضعی کودکی پرخاشگر، سلطه جو همراه با خوی انتقام
جویی تحویل جامعه خواهد شد. سابقه راه اندازی نخستین مهد کودک به حدود 40 سال پیش توسط
توران میرهادی که فارغ التحصیل روانشناسی از فرانسه ونویسنده
کتاب کودکان بود، بر می گردد و آن مرکز، کودکستان نامیده شد. به عقیده روانشناسان والدین تا حد امکان باید از سپردن کودکان زیر
سه سال خود به مهد کودک خودداری کنند، چرا که این اقدام می تواند
اثرات منفی برای کودکان به همراه داشته باشد. کودکان از سنین سه سالگی به بعد نیاز به آموزش دارند که این آموزشها
شامل آموزش مهارتهایی نظیر رفتارهای اجتماعی، مهارت حرکتی،
احکام و اعتقادات دینی، مستقل بودن و... است و با توجه به اینکه در
جامعه کنونی اکثر خانوادهها تک فرزند هستند، نیاز به سپردن کودکان به
مهد کودک برای فراگیری حداقلی این مهارتها وجود دارد. رواج آپارتمان نشینی، گرایش به تک فرزندی و... سبب شده تا کودکان
امروزی در مقایسه با کودکان گذشته کمتر در ارتباط با گروه همسالان
خود باشند و فضای مناسب برای رشد اجتماعی را در اختیار ندارند و این
مسایل نیاز خانواده ها به مهد های کودک را افزایش داده است. در کلانشهری مانند تهران که در آن آمار اشتغال بانوان به نسبت سایر
مناطق بالاتر است مهدهای کودک هم از رونق بیشتری برخوردارند.
شهرداری و سازمان بهزیستی دو نهادی هستند که سرپرستی این
مهدهای کودک را در محله های مختلف بر عهده دارند اما به گفته والدین
مهدهای کودکی که تحت پوشش سازمان بهزیستی قرار دارند به نسبت
مهد کودک های شهرداری از حیث کیفیت اموزش و تربیت در سطح پایین
تری قرار دارند. حال آنکه عموما شهریه ماهانه مهد کودک های بهزیستی
بیشتر از مهد کودک های شهرداری تهران است. علاوه بر دعوای همیشگی بهزیستی و آموزش و پرورش درباره سبک و
سیاق کار مهدهای کودک و آموزشهای غیر استانداردی که به کودکان
داده می شود موضوعی که این روزهای بر سر زبانها افتاده است آموزش
رقص و آواز در مهدهای کودک در قالب کارهای هنری است به گونه ای
که برخی از مهدهای کودک که عموما هم تحت نظر بهزیستی قرار دارند
ازسوی خانواده های مذهبی مورد انتقاد قرار گرفته اند.
حضرت آیت الله جوادی آملی گفت: مهد کودک بردن چیز بدی نیست
ولی باید توجه داشت این دوره 6 ـ 7 ساله بهترین دوره عاطفه آموزی
کودک است. اگر این کودک در آغوش پدر و مادر بود و 6 ـ 7 سال محبت
آموزی دید ممکن نیست پدر و مادر را به خانه سالمندان ببرد تا به مرگ
تدریجی بمیرد.این عاطفه نه در حوزه و دانشگاه است و نه در کوی و
برزن بلکه در این دوره 6 ـ 7 ساله در آغوش محبت پدر و مادر است.
این در حالیست که به گفته والدین در مهد کودک های زیر نظر شهرداری
تهران علاوه بر عدم وجود این گونه مسایل، در کنار آموزش های عمومی،
احکام و موضوعات اعتقادی نیز به گونه ای قابل فهم برای کودکان
آموزش داده می شوند.
آموزش رقص و آواز
در مهدکودک های کشور اسلامی ایران!!
اگر چه تا یک یا دو دههی پیش روانشناسان و متخصصین تعلیم و تربیت
بسیار با سپردن کودکان به مهد کودک مخالف بودند و ضمن تأکید بر نیاز
کودک در این سنین به تکیهی مستمر به پدر و مادر و حضور دائم در
خانواده متذکر میشدند «کسانی که فرزندان خود را به مهد کودک
میسپارند، آیندهی خود را در خانه سالمندان ببینند.
تاریخ: دو شنبه 26 آبان 1393برچسب:
,
منطقه عملیاتی جنوب با مساحتی بالغ بر ۶۴۶۶۴ کیلومتر مربع یکی از
مناطق مهم و حیاتی و سرنوشت ساز میهن ماست، این منطقه کلیه
هستی و عظمت دیرینه خود را به رودخانه های متعدد (نظیر کرخه –
کارون – دز – جراحی – هندیان (زهره) – دویرج – شاهپور – اروندرود ) و
زمینهای حاصلخیز و دشتهای وسیع آن و منابع عظیم نفت و گاز و
سایر منابع مدیون می باشد.
استان خوزستان در تقسیمات منطقه ای عملیاتی به سه منطقه تقسیم
بندی گردیده است این سه منطقه شامل:
منطقه شمالی خوزستان دزفول – اندیشمک – شوش و غرب کرخه و
منطقه میانی شامل چزابه – بستان – سوسنگرد – هویزه – حمیدیه –
اهواز و منطقه جنوبی آن از کوشک طلائیه، حسینیه، پادگان حمید،
دار خوین شلمچه، خرمشهر – آبادان میباشد.
در منطقه میانی خوزستان که دشتی وسیع و حاصلخیز میباشد و به
دشت آزادگان معروف و دارای منابع عظیم نفتی نیز هست رودخانه کرخه
از سمت شمالی جنوبی تفسیر مسیر داده و بنام کرخه کور در شعبانی
تقسیم و نهایتاً آب آن به هور الهویزه میریزد و همانگونه که اشاره شد
سوسنگرد از شهرهای مهم و مرکزی این ناحیه است و شعبه ای از کرخه
از جنوب آن گذشته و بخشی از منازل و ساکنین که عمدتاً عرب زبان
هستند در بخش جنوبی آن ساکن میباشند و در گذشته منطقه سوسنگرد
محل سکونت عشیره بنی طرف (به آنجا کوچ کرده بودند) و هویزه محل
سکونت طوایف بنیسکین و محمودی بوده است، منطقه دشت آزادگان و
سوسنگرد که از سه شهرستان مهم بستان، هویزه و سوسنگرد تشکیل
شده دارای حدود ۵۸۴۴ کیلو مترمربع مساحت بوده و به دلیل نزدیکی
سوسنگرد به اهواز (حدود ۶۰ کیلومتر) دارای اهمیت سوقالجیشی و
نظامی بسیار زیادی میباشد.
شهر سوسنگرد در تاریخ ۲۴/۸/۵۹ به محاصره در آمد و در تاریخ ۲۵ آبانماه
نیروهای دشمن وارد شهر سوسنگرد شدند جنگ تن به تن آغاز شد مراتب
به اطلاع حضرت امام(ره)رسید و ایشان اوامری به شرح زیر صادر فرمودند:
« من شهر سوسنگرد را سالم و بدون محاصره از فرماندهی نیروی زمینی
و فرمانده لشگر ۹۲ زرهی میخواهم لذا ضروری است اقدام لازم ومقتضی
به عمل آید.»
با ابلاغ فرمان حضرت امام (ره) هر آنچه که از نیرو ها در منطقه بودند جان
بر کف برای آزادی شهر سوسنگرد اقدام کردند. دستورالعمل توسط
فرمانده لشکر ۹۲ بنا به دستور فرمانده نیروی زمینی به یگان های اجرای
ماموریت صادر شد. تیپ ۲ زرهی لشگر ۹۲، گروه رزمی ۱۴۸، گروه دوم
جنگهای نامنظم چمران، تعدادی از رزمندگان داوطلب و سپاهیان انقلاب از
سمت شرق ( محورحمیدیه –سوسنگرد ) و تیپ ۳ لشکر ۹۲ زرهی از
سمت شمال، نیروهای رزمنده ژاندارمری نیروهای مردمی سپاه پاسداران
گروه جنگهای نامنظم چمران در داخل شهر سوسنگرد دشمن را در جهات
مختلف با اجرای آتش توپخانه، هوانیروز، نیروی هوایی، تحت فشار قرار
دادند.
سیر تحولات و حوادث از آغاز تهاجم تا بیستم آبان ماه سال ۵۹ در جبهه
میانی خوزستان
یگانهای لشکر ۹۲ زرهی با کمک نیروهای مردمی با استعداد رزمی خود
شجاعانه در مقابل نیروهای عراق ایستادگی کردند و ارتش عراق را وادار
به تجدیدنظر در گسترش خود نمودند تا جائی که دشمن یگانهای بیشتری
از جمله لشکر ۶ زرهی را وارد منطقه جنوب نمود، نیروهای عراقی در
نوزدهم مهرماه سال ۵۹ از رود خانه کرخه کور گذشته و سر انجام در
۲۲ مهر ماه شهر بستان به تصرف دشمن درآمد و در بیست و هفتم مهرماه
نیز مجدداً تپه اللهاکبر در اختیار نیروهای دشمن درآمد و سوسنگرد نیز از
سمتهای مختلف مورد تهدید قرار گرفت در نهم آبان سال ۵۹ نیروهای
دشمن در دو حمله سنگین در غرب کرخه و پل نادری و در منطقه شمال
آبادان و کوی فیاضیه تلاش نمودند در محور شمالی از کرخه عبور و بطرف
دزفول پیشروی کنند و در شمال آبادان با عبور از رودخانه بهمنشیر به
اهداف بلند پروازانه خود برسند لیکن با ایثار و مقاومت رزمندگان اسلام در
هر دو محور با شکست سختی روبرو شدند و لذا دشمن تمام تمرکز و
فعالیت خود را به منطقه میانی برای تصرف سوسنگرد معطوف داشت و
سوسنگرد صحنۀ نبردهای خونین در آبان ماه سال ۵۹ گردید و به همین
علت تغییر و تحولات و جا به جایی هایی در منطقه جنوب از طرف نیروهای
خودی و دشمن به شرح زیر صورت پذیرف
گروه رزمی ۱۴۸ پیاده لشکر ۷۷ در اوائل آبان ماه، در حمیدیه مستقر گردید
و یک گروهان تقویت شده خود را به حدود ابوحمیظه اعزام نمود.
تا اواسط آبان ماه به دستور فرمانده نیروی زمینی تیپ ۲ زرهی دزفول +
گردان ۲۸۳ سوار زرهی لشکر ۹۲ که در منطقه غرب کرخه دزفول مستقر
بودند به منطقه اهواز جا به جا و در تپه های فولی آباد مستقر و احتیاط
نزاجا را تشکیل دادند.
سپاه سوم عراق در مورخه ۱۷/۸/۵۹ با صدور دستور عملیاتی به لشکر ۹
زرهی + تیپ ۱۲ زرهی ابن ولید در منطقه سوسنگرد ماموریت داد شهر
سوسنگرد را تصرف و تامین و محور بستان الله اکبر، سوسنگرد–حمیدیه –
اهواز را تامین نماید و به لشکر ۵ میکانیزه ماموریت تامین محور اهواز
خرمشهر را محول نمود و لذا بحران در سوسنگرد جدیتر شد در این دستور
دو گردان نیروی مخصوص نیز تحت امر لشکر ۹ زرهی داده شد.
استقرار تیپ ۲ زرهی در فولی آباد در نوزدهم و بیستم تا بیست و یکم
آبان ماه عملی گردید و این تیپ به فرماندهی سرهنگ رزهی امرا….
شهبازی خود را برای نبرد در منطقه آماده نمود.
در تاریخ بیست و چهارم آبان ۵۹ نیروهای دشمن در منطقه سوسنگرد از
رودخانه کرخه عبور نموده و جاده اهواز سوسنگرد را مسدود و در دو
کیلومتری سوسنگرد مستقر گردیدند، ضمناً حدود یک تیپ زرهی از منطقۀ
بستان پیشروی و در ۱۰ کیلومتری سوسنگرد استقرار یافتند که با این
اقدام عملاً شهر سوسنگرد در محاصره کامل قرار گرفت و از طریق زمین
و هوا مورد حملات توپخانهای سنگین و بمبارانهای هوائی واقع شد و
وضعیت مدافعین شهر لحظه به لحظه دشوارتر و تلفات آنان افزایش یافت.
همچنین نیروهای دشمن با عبور از پل سابله روبروی قریه بردیه به طرف
سوسنگرد پیشروی و با نفوذ به بخش جنوبی سوسنگرد تعدادی از اهالی
و مدافعین شامل ۱۵ نفر از نیروهای ژاندارمری و عدهای پاسدار را به
شهادت رساندند و به همین منوال اوضاع هر لحظه بحرانیتر میشد.
نیروهای دشمن در ۲۵ آبان مجدداً تلاشهای زیادی نمودند تا حلقه محاصرۀ
سوسنگرد را تنگ تر نموده و این شهر را به تصرف خود در آورند، لیکن تیپ
۳۵ زرهی آنها که ماموریت داشت در غرب حمیدیه محور حمیدیه
سوسنگرد را قطع نماید، با مقاومت یگانهای ارتشی، رزمندگان سپاه
پاسداران و نیروهای جنگ های نامنظم شهید چمران مواجه گردید و قادر
به اجرای ماموریت خود نشد و نیروهای خودی در این روز حرکاتی به
سمت سوسنگرد داشتند و لشکر ۹۲ زرهی با نصب پل در محلی بنام
جرگه سیدعلی بر روی رودخانۀ کرخه کور زمینه را برای جا به جائی ها
فراهم نمود و گروه رزمی ۱۴۸ پیاده با عبور ازین پل به سمت سوسنگرد
پیشروی نمود و خود را به آبادی گلبهار در شرق ابوحمیظه رساند و یک
گروهان مکانیزه از لشکر ۹۲ نیز تحت کنترل عملیاتی این گردان قرار گرفت.
در ساعت ۱۵:۳۰- ۲۵/۸/۵۹ افراد پیاده دشمن وارد بخش جنوبی
سوسنگرد شدند و با رزمندگان هنگ ژاندارمری و نیروی سپاه پاسداران
درگیر شدند که تعداد مجروحان در این درگیری بسیار زیاد بود و به سبب
انبوه آتش دشمن امکان تخلیه با بالگرد هم نبود، با وجود همه این
تلاشهای دشمن، مجموعه اقداماتی که در ۲۵/۸ توسط رزمندگان اسلام
انجام شد سبب کند شدن حرکت دشمن گردید و تیپ ۴۳ زرهی عراق که
ماموریت اشغال سوسنگرد را داشت نتوانست به شهر نزدیک شود و
تیپ های ۳۵ و ۱۲ زرهی دشمن نیز نتوانستند اقدامات مهمی انجام دهند،
با این وصف سقوط سوسنگرد قریبالوقوع به نظر میرسید و برای دفع
حملات دشمن ضمن جا به جائی گروه رزمی ۱۴۸ به سمت سوسنگرد،
تیپ ۲ زرهی دزفول نیز با تمام امکانات تا ساعت ۲۰:۰۰ مورخ ۲۵/۸/۵۹
در غرب حمیدیه مستقر و آماده اجرای عملیات گردید و در مجموع حرکت
نیروهای زرهی و پیاده و پرسنل رزمنده جنگهای نامنظم شهید چمران به
سمت سوسنگرد و استقرار در مناطق مناسب برای در هم کوبیدن
نیروهای دشمن و شکست محاصره سوسنگرد همچون طوفانی مهیب،
تهدیدی جدی برای نیروهای بعثی عراق جلوه گر شد. لازم به ذکر است
که بالگردهای هوانیروز در یک عملیات شجاعانه در این روز ۳۶ دستگاه
تانک و تعدادی خودروی حامل مهمات و خودروهای مختلف دیگر را با خدمه
آنان منهدم کردند که موجب سر در گمی یگانها و فرماندهان عراقی گردید
و در نهایت نیروهای خودی برای حملهای سرنوشت ساز در روز ۲۶/۸/۵۹
آماده شدند.عملیات در ساعات ۶:۰۰، روز ۲۶/۸/۵۹ آغاز شد و در ساعت
۱۲:۰۰ همان روز حلقه محاصره شهر سوسنگرد شکست و تا ساعت
۱۸:۰۰ نیروهای دشمن از شهر سوسنگرد عقب نشینی کردند.
نقش محوری حضرت آیت الله خامنه ای در عملیات آزادسازی سوسنگرد
عملیات آزادسازی سوسنگرد از مقاطع شکوهمند و غرورآفرین و در عین
حال مظلومانه تاریخ دفاع مقدس و مقاومت مردمی است.آبان ماه سالروز
حماسه آزادسازی سوسنگرد در سال ۱۳۵۹است که حضرت آیتالله
خامنهای نماینده وقت امام خمینی در شورای عالی دفاع نقش برجستهای
در این زمینه داشتند و در شرایطی که بنیصدر با کارشکنیها و
خیانتهایش ساز مخالف میزد، حضرت آیتالله خامنهای با همراهی
جمعی از فرماندهان ارتش و شهید چمران این حماسه بزرگ را هدایت
کردند. این در حالی بود که اگر سوسنگرد آزاد نمیشد، شرایط جنگ قطعاً
به مراتب سختتر میشد.
سرلشگر فیروزآبادی رئیس ستاد کل نیروهای مسلح در خصوص نقش
آیت الله خامنهای به عنوان نماینده حضرت امام خمینی(ره) در شورای
عالی دفاع می گوید: همت مضاعف آیت الله خامنهای به عنوان نماینده
حضرت امام در شورای عالی دفاع در انجام عملیات آفندی آزادسازی
سوسنگرد و خنثی کردن نقش کارشکنانه بنی صدر (رئیس جمهور وقت)
و حاکم کردن فرمان امام خمینی(ره) که به حفظ اهواز و جلوگیری از
سقوط حتمی آن انجامید، راه را برای طراحی و اجرای عملیاتهای
پیروزمندانه فتحالمبین، طریقالقدس و آزادی سرزمینهای اشغال شده
و بیتالمقدس هموار ساخت.
حماسههای دشت آزادگان و بویژه حماسه سوسنگرد پیامها، درسها
و عبرتهای بزرگی دارد. این حماسهها در ۴۵روز آغازین دفاع مقدس
اتفاق افتاد .با رسیدن خبر تهاجم دشمن به جبههها، حضرت آیت الله
خامنه ای به جبههها شتافتند و ضمن بررسی اوضاع، با عشق و شوق
جهاد، با لباس رزم و سلاح در دست به همراه رزمندگان در رزم و
شناسایی شبانه از روز سوم و چهارم جنگ شرکت کردند. ساماندهی
ستاد جنگهای نامنظم در همین روزها اتفاق افتاد. حضرت آیت الله
خامنه ای در نماز جمعه تهران در آن زمان، فراخوان عمومی دادند و
عاشقان اسلام، قرآن و امام و میهن را از سراسر کشور به حضور در
جبههها و دفاع در برابر دشمنانی که در پی ریشهکن کردن انقلاب نوپای
ملت ایران بودند دعوت کردند و خود دوباره به جبهه و میان رزمندگان و
خطوط مقاومت شتافتند و داوطلبان عاشق را سازماندهی کردند. آن
روزها در منطقه جنوب و اهواز وضعیت مناسبی وجود نداشت. حضور
حضرت آیت الله خامنه ای در آن منطقه همه را دور ایشان جمع کرد و
ایشان سازماندهی کردند و با نظارت و هدایت میدانی، هستههای اولیه
مقاومت را در جبههها تشکیل دادند و رزمندگان و نیز داوطلبان ارتشی را
با تعیین فرمانده انسجام بخشیدند.
وقتی رزمندگانی که در شهر سوسنگرد در برابر دشمن مقاومت میکردند،
حضرت آیت الله خامنه ای یک افسر ارتشی را فرمانده آنها قرار دادند،
شورای عالی دفاع را در متن مسائل جنگ قرار دادند، این عضو شورای
عالی دفاع که در متن جبههها و در بین رزمندگان حضور فعال داشت،
بهترین تصویر را از جنگ برای شورای عالی دفاع میآوردند و چشم و
دست امام در جهاد مقدس ملت قهرمان شدند و با رساندن اطلاعات به
امام خمینی(ره) و ولیامر زمان، زمینه اجرای فرامین و تدابیر امام در
جبههها را با همت و تلاش مضاعف فراهم کردند.رهبر عزیز در آن روزهای
خون و شهادت با لباس ساده سربازی و کلاه بسیجی در بین رزمندگان
حرکت میکردند، ایشان که امروز ما را به همت مضاعف و تلاش بیشتر
میخواند، خود برای امام(ره) اینگونه بود؛ همت مضاعف در سیره تبعیت
از امام، توسط حضرت آیتاللهخامنهای عزیز و تلاش مضاعف در امور
جبههها.
نتایج عملیات آزادسازی سوسنگرد
طبق گزارش لشکر ۹۲ زرهی خوزستان در پایان عملیات آزادسازی
سوسنگرد تلفات دشمن بشرح زیر می باشد:
· کشته و زخمی: ۴۵۵ نفر، · اسیر: ۱۸ نفر، · انهدام: ۱۳۵ دستگاه تانک، ۱۸ عراده توپ، دو دستگاه نفر بر ۸
دستگاه خودرو مهمات
· به غنیمت گرفتن: پنج دستگاه خودرو مهمات.
تاریخ: دو شنبه 26 آبان 1393برچسب:
,
مادر شهید سرلشکر خلبان عباس بابایی
به فرزند شهیدش پیوست
مادر بزرگوار شهید سرلشکر خلبان عباس بابایی شامگاه گذشته به علت
بیماری و کهولت سن در بیمارستان ولایت قزوین درگذشت.
مادر بزرگوار سرلشگر خلبان، شهید بسیجی، عباس بابایی پس از سپری
کردن دوران بیماری روز گذشته دارفانی را وداع گفت و هم پرواز فرزند
شهیدش شد.
به نقل از مهر، والده گرامی سرلشگر خلبان عباس بابایی دلاورمرد عرصه
جنگ پس از تحمل درد و رنج ناشی از بیماری روز گذشته دعوت حق را
لبیک گفت و به فرزند شهیدش پیوست.
حاجیه خانم فاطمه خوئینی، مادر سرلشکر خلبان شهید عباس بابایی،
طی یک ماه گذشته به علت عارضه قلبی در بخش قلب بیمارستان ولایت
قزوین بستری بود و در سن ۸۸ سالگی دارفانی را وداع گفت.
مادر بزرگوار شهید عباس بابایی دارای ۴ فرزند دختر و سه پسر بود که
خلبان عباس بابایی همزمان با عید قربان سال ۱۳۶۶ طی دوران دفاع
مقدس و در پروازی برون مرزی به شهادت رسید.
تاریخ: یک شنبه 25 آبان 1393برچسب:
,
اين فقيه اخلاقي و مردمي که در عين حال هنرمندي چيره دست و نام آور
بودند، در طول ساليان اقامت خود در کرمانشاه در جايگاه عالمي عامل و
وظيفه شناس در خدمت تربيت ديني و اخلاقي مردم آن مرز و بوم و در
دوران انقلاب، در پيشبرد هدف هاي نظام جمهوري اسلامي، تلاش ارزنده
و شايسته ئي کرده و همواره در صراط مستقيم انقلاب پاي فشرده و
زحماتي متحمل شدند.فقدان ايشان براي آن استان و به خصوص جوامع
علمي و هنري آن خسارتي است که از خداوند متعال جبران آن را مسالت
مي کنم.رحمت و غفران الهي ارزاني آن روح باصفا و بااخلاص باد.
*فرازی از پیام تسلیت رهبر معظم انقلاب به مناسبت ارتحال ایت الله
نجومی کرمانشاهی(ره)
تاریخ: پنج شنبه 25 آبان 1393برچسب:
,
ادامه مطلب...
تاریخ: شنبه 25 آبان 1393برچسب:
,